ارثنگ (Arthang)

ارثنگ (Arthang)

تاریخ هنر (گزیدۀ 'گفتارها، یادداشت‎های پراکنده، مقاله و پژوهش‎ها)
ارثنگ (Arthang)

ارثنگ (Arthang)

تاریخ هنر (گزیدۀ 'گفتارها، یادداشت‎های پراکنده، مقاله و پژوهش‎ها)

رونمایی از ملوک بنی‎ساسان (شهریاران ساسانی) در کتاب حمزه اصفهانی

در سده‎های نخست اسلامی، کتاب‎های گوناگونی به زبان پهلوی در دسترس بود که برخی همچنان رونویسی یا به امر خلفا، به عربی برگردانده می‎شد. این کتاب‎ها به موضوعاتی مانند تاریخ شهریاران ایرانی، مضامین ادبی و تعلیمی در ایران باستان، اندرزها و پندهای بزرگان، دانش و رویدادهای دوره‎های پیشین می‎پرداخت. بسیاری از این آثار، امروزه از میان رفته است و ما تنها از میان نوشته‎های پیشینیان، اندکی دربارۀ آن‎ها می‎دانیم. کتاب صور ملوک بنی‎ساسان یکی از این آثار است .... 
 قدیمی‎ترین گزارش از صور ملوک بنی‎ساسان را مسعودی آورده است. وی می‎نویسد: «به سال سیصد و سوم [هجری قمری] در شهر استخر پارس، به نزد یکی از بزرگ‎زادگان ایرانی کتابی بزرگ دیدم که از علوم و اخبار ملوک و بناها و تدبیرهای ایرانیان مطالب فراوان داشت که چیزی از آن را در کتب دیگر چون خداینامه و آیین‎نامه و ... ندیده بودم. تصویر بیست‎وهفت تن از ملوک ایران از خاندان ساسانی ـ بیست‎وپنج مرد و دو زن ـ در آن بود و هر یک را به روز مرگ پیر بوده یا جوان با زیور و تاج و ریش و چهره تصویر کرده بودند با قید اینکه اینان چهارصد و سی و سه سال و یک ماه و هفت روز پادشاهی کرده‎اند و چنان بوده که وقتی یکی از شاهان بمردی تصویر او را کشیده به خزینه می‎سپردند تا زندگان از وصف مردگان بی‎خبر نمانند. صورت پادشاهانی که به جنگ بودند ایستاده بود و پادشاهی که به کاری می‎پرداخت نشسته بود، با ذکر سرگذشت هر پادشاه و رفتار وی با خواص یاران و عوام رعیت و حادثه‎ها و اتفاقات مهم که به دوران پادشاهی وی پدید آمده بود و تاریخ کتاب چنان بود که در نیمه جمادی‎الآخر به سال یکصد و سیزدهم از روی اسناد خزاین ملوک ایران نوشته شده و برای هشام عبد‎الملک از پارسی به عربی آمده بود. نخستین پادشاه اردشیر بود و آخرشان یزدگرد پسر شهریار پسر خسروپرویز بود که در زمینۀ سبز مزین با لباس مزین آسمانی با تاج قرمز ایستاده و نیزه به دست در حالی که به شمشیر، تکیه کرده بود با رنگ‎های شگفت که اکنون نظیر آن یافت نمی‎شود و با طلا و نقرۀ محلول و مس حکاکی شده. صفحه به رنگ فرفیری بود با ساختی عجیب که از فرط نکویی و دقت ساخت ندانستم کاغذ است یا پوست» (مسعودی، 1389: 99ـ100؛ همچنین نگاه کنید به: تفضلی، 1393: 277).
مسعودی نامی از مترجم کتاب نبرده و تنها به زمان برگرداندن اثر اشاره کرده است. برخی چون استاد ذبیح‎الله صفا، برپایۀ دورۀ هشام‎بن عبدالملک، مترجم این اثر را جبله‎بن سالم، از مترجمان بنام آن دوره می‎داند (صفا، 1366 الف: 133، پی‎نوشت 4)  که زبان‎های پهلوی و عربی را نیکو می‎دانست؛ اما برخی مانند بویس، این اثر را برگردانِ بهرام‎بن مردانشاه دانسته‎اند (نقل در: khaleghi motlagh، 1988: 523). ابن‎ندیم در الفهرست، بهرام پسر مردانشاه را موبد شهر شاپور از شهرستان فارس و از مترجمان چیره‎دست آثار پهلوی به عربی معرفی کرده است (ابن‎الندیم، 1366: 446). گوتشمید کتاب‎هایی از این دست را تاج‎نامه می‎خواند و اینوسترانتزف و پس از او شدر نیز رأی گوتشمید را پذیرفتنی می‎دانند (نقل در: کریستن‎سن، 1368: 108). گفتنی است برخی دیگر از نویسندگان سده‎های آغازین هجری نیز به فراگیری سنت تصویرگری چهره‎های شاهان ساسانی اشاره کرده‎اند. برای نمونه اصطخری گزارش می‎کند در ناحیۀ شاپور، نقش پادشاهان، بزرگان پارس، موبدان برجسته و برخی دیگر از بنامان زمان را بر کوه رسم می‎کردند و همچنین چهرۀ آنان، شرح کردارها و تاریخ زندگی‎شان را در کتاب‎هایی می‎نگاشتند که نزد موبدان قلعۀ شیز (ناحیۀ ارجان) به امانت بود (اصطخری، نقل در: کریستن‎سن، 1368: 108).
گرچه شرح مسعودی از جهات بسیاری شایستۀ توجه است، برای پژوهشگران هنری، توصیف بسیار کامل حمزه‎بن حسن اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا اهمیت بیشتری دارد. اصفهانی در بخش پایانی گفتار نخست، شهریاران و شه‎بانوان ساسانی را چنانچه در کتاب صور ملوک بنی‎ساسان آمده است، ریزپردازانه توصیف می‎کند. حالات هر یک (ایستاده یا نشسته)، تاج‎ها، جنگ‎افزارها، رنگ و آرایه‎های تن‎پوش‎ها و ... توصیف‎ها چنان دقیق است که می‎توان نمایی از نقاشی‎های کتاب اصلی را به خیال آورد. برای نمونه اصفهانی، هرمز پسر شاپور را چنان که در صور بنی ساسان دیده است، بازمی‎نمایاند: «و شعاره فی کتاب الصور احمر موشی، و سراویله خضراء و تاجه ایضاً اخضر فی  ذهب، و فی یمناه رمح و فی یسراه  ترس و هو راکب اسداً» (الاصفهانی، 1961: 39) که جعفر شعار آن را به فارسی چنین برگردانده است: «و در کتاب الصور آمده که پیراهن او وشی‎کردۀ (جامۀ لطیف گلدار یا منقش) سرخ و شلوار سبز و تاج وی نیز سبز در طلا نهاده و به دست راست وی نیزه‎ای و به دست چپ سپری و سوار بر شیر بود» (اصفهانی، 1346: 47).
اصفهانی، تمامی 27 تن را با چنین دقتی بازنمایی می‎کند. نویسندگان بسیاری پس از اصفهانی در بیان تاریخ شهریاری ساسانی به نوشتۀ ریزپردازانۀ وی توجه داشته‎اند؛ برای نمونه می‎توان به مجمل‎التواریخ و القصص (از نویسنده‎ای ناشناس از مردم اسدآباد همدان در 520 ه.ق؛ براون، 1386: 285) اشاره کرد (صفا، 1366 ب: 935).
در کنار بررسی‎های ادبی و تاریخی، این بخش از کتاب اصفهانی در پژوهش‎های پیشینۀ نسخه‎پردازی‎های مصور ایرانی و تاریخ پوشاک باستانی اهمیت دارد. برای نمونه، تامس دبلیو آرنولد، در بازبینی دیرینگی هنر نقاشی در ایران، به اشارات نویسندگان اسلامی دربارۀ کتاب صور بنی‎ساسان توجه دارد (آرنولد، 1387: 2077). همچنین جلیل ضیا‎ءپور (همو، 1343: 257 به بعد) در پژوهش پوشاک ساسانی به این کتاب می‎پردازد.
پیوسته با نوشتار حاضر، این پژوهش را نیز ببینید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در نگارش این متن به آثار زیر توجه گردید:
ـ آرنولد، تامس دبلیو (1387)، «خاستگاه‎های نقاشی ایران»، برگردان پرویز مرزبان، در: آرتور پوپ و فیلیس اکرمن (1387)، سیری در هنر ایران، ج 5، ویراستۀ سیروس پرهام، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ 1، 2076ـ2085.
ـ ابن‎الندیم، محمدبن اسحاق (1366)، الفهرست، برگردان محمدرضا تجدد، تهران، امیرکبیر، چ 3.
ـ اصفهانی، حمزه‎بن حسن (1346)، تاریخ پیامبران و شاهان، برگردان جعفر شعار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، چ 1.
ـ الاصفهانی، حمزه‎بن الحسن (1961)، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، منشورات دارمکتبه الحیاه.
ـ براون، ادوارد (1386)، تاریخ ادبیات ایران از فردوسی تا سعدی، ج 2، برگردان غلامحسین صدری افشار، تهران، مروارید، چ 6.
ـ تفضلی، احمد (1393)، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، سخن، چ 7.
ـ صفا، ذبیح‎الله (1366 الف)، تاریخ ادبیات در ایران، ج 1، تهران، انتشارات فردوس، چ 7.
ـ صفا، ذبیح‎الله (1366 ب)، تاریخ ادبیات ایران، ج 2، تهران، انتشارات فردوس، چ 7.
ـ ضیاءپور، جلیل (1343)، پوشاک باستانی ایرانیان از کهن‎ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، تهران، ادارۀ هنرهای زیبای کشور، چ 1.
ـ کریستن‎سن، آرتور امانوئل (1368)، ایران در زمان ساسانیان، برگردان رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، چ 6.
ـ مسعودی، ابوالحسن علی‎بن حسین (1389)، التنبیه و الاشراف، برگردان ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، چ 4.

Khaleghi Motlagh, Jalal (1988), "Bahram B. Mardanshah", in: Encyclopedia Iranica, Vol III, Fasc. 5, or in:

Iranicaonline: http://www.iranicaonline.org/articles/bahram-b-mardansah,

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد