ارثنگ (Arthang)

ارثنگ (Arthang)

تاریخ هنر (گزیدۀ 'گفتارها، یادداشت‎های پراکنده، مقاله و پژوهش‎ها)
ارثنگ (Arthang)

ارثنگ (Arthang)

تاریخ هنر (گزیدۀ 'گفتارها، یادداشت‎های پراکنده، مقاله و پژوهش‎ها)

نگاهی به مقالۀ «بررسی و تحلیل شمایل‎شناسانۀ نگارۀ کشته شدن شیده به دست کیخسرو»، نوشتۀ امیر فرید و آزیتا پویان‎مجد

در شمارۀ ۲۴ نشریۀ نگره (زمستان ۱۳۹۱)، مقاله‎ای با عنوان «بررسی و تحلیل شمایل‎شناسانۀ نگارۀ کشته شدن شیده به دست کیخسرو» در صفحات ۵۱ تا ۶۶ به چاپ رسیده که به قلم دو تن از اعضای دانشگاه هنر اسلامی تبریز است: امیر فرید از اعضای هیئت علمی این دانشگاه و آزیتا پویان مجد  که در آن زمان، خود را کارشناس نگارگری معرفی کرده‎اند (مقاله را در اینجا ببینید).

مقاله به دلیل تمرکز بر بنیان‎های بصری یک نگاره اهمیت جدی دارد. زیرا در مسیر پرهیز از کلی‎گویی و با تمرکز بر تحلیل تک اثر به شیوه‌ی سرراست  پیش می‎رود؛ دو اصلی که بایستۀ پژوهش در هنرهای سنتی و صناعی ایران به شمار می‎آید. هنگامی که پژوهشگر، ذره‎بین بر یک اثر می‎گیرد و مخاطب را به دیدن ظرایف و ریزه‎کاری‎های تکنیکی یا مفهومی فرامی‎خواند، توانایی خود را از یک سو در دیدن نادیده‎ها و از سوی دیگر در رویارویی با نقدها و آرای تکمیلی یا مخالف به رخ می‎کشد، زیرا تنها با تمرکز بر موردها و مصادیق ملموس است  که می‎توان سخن را دربارۀ چیزی متمرکز کرد و مسیر واکاوی و بحث را باز گذارد، وگرنه کلی‎گویی و نگاه از دور به تأیید و ردّی مستدل نمی‎انجامد. آنچه در این نوشتۀ کوتاه پیش می‎گیریم، تنها با نگاه به بخش پایانی این مقالۀ ارزشمند شکل گرفته است و بررسی فرازها و سایر مباحث را به مجالی دیگر وامی‎نهیم. پیش ازآغاز سخن، بازگویی این نکته را بر خود بایسته می‎دانم که نگارش ارزشمند دو نویسندۀ محترم را به‎ویژه به دلایل پیش‎گفته ارج می‎نهم. از این رو، یادداشت پیش رو را نشانه‎ای بر قدرشناسی خود از کار نویسندگان محترم مقاله می‎دانم.

   


همانگونه که از نام مقاله پیداست، نویسندگان محترم، نگاهی موشکافانه بر نگارۀ «کشته شدن شیده به دست کیخسرو» داشته‎اند. نگاره‎ای در شاهنامۀ تهماسبی که اکنون در موزۀ هنرهای زیبای تهران نگهداری می‎شود. نگاره منسوب به قاسم‎علی است و در مکتب تبریز صفوی (تهماسبی) کار شده است. برابر با داده‎های موزه‎شناسی این نگاره را در برگۀ 360v اجرا کرده‎اند و بخشی از داستان خونخواهی کیخسرو را به تصویر می‎کشد.

کیخسرو به خونخواهی سیاوش (پدرش) با قاتل او (افراسیاب) به جنگ برخاست و سپاهی از پهلوانان فراهم آورد. افراسیاب کوشید تا او را وادار به صلح کند و هدایای بسیار بر او فرستاد اما کیخسرو از پذیرفتن سر باز زد، زیرا تنها به انتقام خون پدر می‎اندیشید. شیده، پسر افراسیاب از پدرش اجازۀ نبرد خواست و به جنگ با کیخسرو شتافت. این دو با شمشیر و کمان به جنگ پرداختند. شیده در جریان نبرد، درمانده شد و با فریبکاری، کیخسرو را به جنگ بدون سلاح تشویق کرد. کیخسرو با وجود آگاهی از فریب شیده، به کشتی گرفتن تن داد. در کشتی، کیخسرو توانست کمر شیده را بشکند و پس از بر زمین کوفتن او، سر از تنش جدا کند.

نگارگر درست صحنۀ کشتی گرفتن و شکسته شدن کمر شیده را به تصویر کشیده است (تصویر شمارۀ ۱).


تصویر ۱. نگارۀ کشته شدن شیده به دست کیخسرو»، منسوب به قاسم‎علی، شاهنامۀ تهماسبی، fol.360v، موزۀ هنرهای معاصر تهران


تصویر ۲. ریزنگری بر ویژگی‎های بصری پرچم کیخسرو در نگارۀ یادشده


در میان عناصر چشم‎گیر صحنه که نگارگر با دقت و ریزبینی خاصی اجرا کرده است، دو پرچم در سویه‎های راست و چپ با دو رنگ سرخ و لاجوردی خودنمایی می‎کند. از نمادشناسی رنگ‎های سرخ و آبی پرچم‎ها، نقوش تزیینی روی آن‎ها یا سرعلم‎های بالای میله‎ها چشم‎پوشی می‎کنیم که خود بحثی، بسیار گسترده است و در مقالۀ یادشده نیز به آن‎ها نپرداخته‎اند. به پیروی از نویسندگان محترم مقاله، نگاه را بر نوشته‎های پرچم کیخسرو می‎دوزیم. در مقاله آمده است:

«اما نکتۀ بسیار پراهمیت در رازگشایی این نگاره عبارتی است که روی پرچم کیخسرو نقش بسته است. این عبارت بخشی از آیۀ 13 سورۀ صف است: نصر من الله و فتح قریب و بشر المؤمنین» (صفحۀ ۶۳ مقاله؛ بنگرید به تصویر ۲) و در ادامه می‎خوانیم: «این آیه جزو آیات مطلق و مقید است که در آن خداوند به پیروزی مؤمنان اشاره می‎کند» (همانجا). سپس نویسندگان در بستر حکومت «مدعی مذهب تشیع» صفوی و جامعۀ آن دوران می‎کوشند تبیین روشنی از حضور آیۀ مبارکه بر پرچم کیخسرو (اسطوره‎ای از سده‎های پیشااسلامی) ارائه نمایند:

«این موضوع را هم می‎توان به عقیدۀ اسلام به خصوص شیعه به ظهور منجی و امام زمان (عج) در آخرالزمان و پیروزی مؤمنان و گسترش عدل ارتباط داد. از سوی دیگر اشاره به عقیدۀ باستانی ظهور سوشیانسی است که کیخسرو نیز یکی از همراهان او در آخرالزمان خواهد بود.(۱) این موضوع را می‎توان به مفهوم خون‎خواهی نیز تعبیر کرد: انتقام سیاوش که توسط کیخسرو گرفته شد و مژده به شیعیان که خون مجاهدان به خصوص سیدالشهدا(ع) بر زمین نخواهد ماند» (صفحۀ ۶۴ مقاله).

نویسندگان در ادامه به عبارت دیگری نوشته بر بخش جلوی پرچم می‎پردازند: «خیر البشر به معنی بهترین آدمیان، اشاره به رهبر جهاد دارد که در این حکایت، کیخسرو و در مکاتب دینی شیعیان، امام زمان(عج) است» (همانجا). از این پس، تحلیل تنها برپایۀ همانندجویی میان شخصیت کیخسرو از یاران سوشیانس و امام زمان(عج) پیش می‎رود و در نهایت با نقلی از راجر سیوری که در جامعۀ صفوی، شاه را «تجلی زندۀ الوهیت و سایۀ  خدا بر زمین و نمایندۀ مهدی(ع)» می‎دانستند، این نتیجه برمی‎آید که: «روند معنادار بودن این آیه در نگاره را باید در کنار هم نهادن چند کلمه دانست: وعده به مؤمنان (به‎ویژه شیعیان)، مهدی آخرالزمان(عج)، سوشیانس و کیخسرو » و با خوانشی «بی‎پرواتر» می‎نویسند: «شخصیت کیخسرو در تابلو همان وعدۀ خداوند به شیعیان است که در چهرۀ شاه صفوی تجلی می‎یابد و پرچم نصر من الله... را در دست می‎گیرد» (صفحۀ ۶۴ مقاله).


در همبستگی منطقی و معناداری که نویسندگان محترم برقرار کرده‎اند، یک رابطۀ جانشینی و این‎همانی به چشم می‎خورد:

کیخسرو که از یاران سوشیانس است با پیام بشارت یاری الهی برای مؤمنان  برمی‎خیزد و داد ِ سیاوش مظلوم را از افراسیاب ستمکار می‎ستاند.

شاه صفوی که از یاران امام زمان(عج) است با پیام بشارت یاری الهی برای مؤمنان برمی‎خیزد و دادِ سیدالشهداء(ع) (شیعیان شهید) را از ستمکاران زمانه می‎ستاند.

در این چینش، کیخسرو خود به تنهایی یادآور افتخار همراهی با سپاه منجی است. این معنا در آشنایی با شخصیت اسطوره‎ای ـ زرتشتی کیخسرو نهفته است و بی‎هیچ توضیح اضافه‎ای، کیخسرو با منجی همبستگی می‎یابد. برپایۀ سنت فراگیر و آشنای نگارگری ایرانی، به‎ویژه نگارگری عصر صفوی، همانندجویی میان رخدادها و شخصیت‎های داستانی نگاره‎ها با رویدادها و شهریاران هر زمان نیز هم برای پدیدآور و هم بیننده، امری شناخته بوده و هست. پس، بیننده به‎ویژه در روزگار صفوی، بی‎درنگ، پادشاه را بر جای کیخسرو می‎نشاند و در نظام باورهای شیعی، منجی را امام زمان(عج) می‎یابد. در اینصورت، نگارش عبارت «خیر البشر»، بازنویسی بی‎بهره و بی‎دلیلی به چشم می‎آید که حتی اگر بر پرچم نشانده نمی‎شد نیز پیام یادشده و رابطۀ همانندی را مخدوش نمی‎کرد.

نویسندگان محترم، چنانکه آمد، خیر البشر را به «بهترین آدمیان» و رهبر جهاد بازگردانده‎اند و آن را منجی شیعیان دانسته‎اند. در حالیکه گمان می‎رود خیر البشر در اینجا به مرجع دیگری اشاره دارد و می‎بایست آن را در کنار دو عبارت بالای پرچم، «یا محمد، یاعلی» بازخواند. دو عبارتی که متأسفانه از نگاه دقیق نویسندگان این مقاله دور مانده است و البته که اهمیتی دوچندان در بستر جامعۀ شیعه‎مذهب صفوی دارد.

سه عبارت «یا محمد»، «یا علی» و «خیر البشر» یادآور کلامی از پیامبر اسلام(ص) دربارۀ امیرالمؤمنین علی(ع) است که فرمودند:


علی خیرُ البشرِ و مَن أبی فَقَد کفَّر»(2) علی(ع)، بهترین انسان است، هر آنکس [از این باور] روی برتابد، بی‎تردید کفر ورزیده است.


سه گوشۀ مثلث تشیع‎محوریِ حکومت صفویه که این نگاره بر بستر پشتیبانی آن شکل گرفته، بر این پرچم، همچون کدهایی نشانده شده است: سخنی که پیامبر(ص)، حجت برحق اسلام و مسلمانان گفته است با عبارت «یا محمد»؛ توصیف فردی که پذیرش ولایت و امامتش، سرچشمۀ باورهای شیعی است با عبارت «یا علی»؛ و دلیل پذیرش این امامت و ولایت برحق که حکومت شیعی‎مذهب صفویه را برحق و سرور عالم اسلام می‎کند با عبارت «خیر البشر» که یادآور بخش‎های بعدی این روایت است، یعنی کسی که باور به خیر البشر بودن علی(ع) ندارد، تا درجۀ کفر در اسلام پیش رفته است.

ارادت به حضرت علی(ع)، مهم‎ترین تراز حکومت شیعی است. شیعیان در تمام شاخه‎های خود، بر امامت و ولایت امام علی(ع) اتفاق نظر دارند، هر چند که در پذیرش اولاد و نوادگان وی، اختلافاتی داشته باشند. رکن صفویۀ شیعه مذهب، علی(ع) است و تشیع دوازده‎امامی (باور به امام زمان(عج)) در مرتبۀ پس از اصل تشیع می‎آید. بنابراین، این پرچم نه تنها باور به نصرت الهی و منجی شیعیان را یادآوری و همتاسازی می‎کند (نتیجه‎ای که نویسندگان محترم به درستی گرفته‎اند)، بلکه اصل ارادت به امام علی(ع) و نیز ضرورت این ارادت برای مسلمان بودن را نزد صفویه آشکارا نشان می‎دهد. در شناخت این ارادت به فرازهایی از کتاب زندگانی شاه عباس اول از استاد نصرالله فلسفی بسنده می‎کنیم:

«پادشاهان صفوی چون خود را از اولاد امیرالمؤمنین علی(ع) معرفی کرده و بنیان سلطنت خویش را با ترویج و تبلیغ مذهب شیعه و مبارزه با مخالفان و منکران این مذهب استوار ساخته بودند، بدان حضرت ایمان و علاقۀ خاص نشان می‎دادند و در همۀ امور دینی و دنیوی او را پیشوا و الهام‎دهندۀ خود می‎شمردند. شاه عباس بزرگ هم که نسبش از جانب مادر قطعاً به حضرت علی می‎رسید، چندان به مولای شیعیان اعتقاد و ارادت داشت که از آغاز پادشاهی، خود را کلب آستان علی یا کلب آستان ولایت نامید و این عنوان را بر مهرهای رسمی خود نقش کرد و دستور داد که او را همه جا کلب آستان علی بخوانند و در نامه‎های رسمی و فرمان‎های دیوانی، تواریخ و اشعار بدین عنوان نام برند. از آنجمله منجم‎باشی و ندیم مخصوصش جلال‎الدین محمد یزدی که وقایع پادشاهی او را در کتابی به نام تاریخ عباسی گرد آورده است، همه جا او را نواب کلب آستان علی می‎خواند. سایر مورخان زمان نیز مکرر او را بدین عنوان خوانده‎اند و در مهر و امضای فرامین و اسناد و مراسلات رسمی و خصوصی او نیز غالباً پیش از نام عباس عبارت «کلب آستان علی» یا کلب آستان ولایت دیده می‎شود.»(۳) استاد فلسفی در ادامه همچنین از مراسمی که هر ساله در عید ولادت علی (ع) برگزار می‎شد یا موقوفات دربار صفوی برای نجف اشرف و بارگاه امیرالمؤمنین می‎نگارد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. «بنابر مندرجات اوستا و متون پهلوی او در شمار جاودانانی است که در گنگ دژ به سر می‎برند. در اوستا همه جا با دو صفت شجاع و پیوند دهندۀ کشورها خوانده شده است. در مینوی خرد (فصل ۲۷، فقرات ۵۹ تا ۶۳) هست که کیخسرو از پرتو کردار نیکش در روز واپسین برانگیخته می‎شود و در شمار یاوران سوشیانت پیروزگر خواهد بود. در مزدیسنا مقام تقدس و جنبۀ روحانی یافته، تا آنجا که به گفتۀ حمزه اصفهانی ایرانیان وی را پیغمبر می‎دانسته‎اند.» برگرفته از: صفحۀ ۳۵۷ کتاب فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، به قلم محمدجعفر یاحقی، انتشارات سروش، ۱۳۶۹ (چاپ نخست).

۲. بنگرید به: صفحۀ ۳۰۶ کتاب بحارالأنوار، جلد ۲۶، نگاشتۀ علامه محمدباقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی و نیز نگاه کنید به: صفحۀ ۵۲۳ کتاب مناقب الإمام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، به قلم محمدبن سلیمان الکوفی، جلد دوم، قم، مجمع احیاء الثقافه الإسلامیه.

۳. بنگرید به: صفحه‎های ۱۷ و ۱۸ کتاب زندگانی شاه عباس اول، جلد سوم: دینداری، سیاست مذهبی، سیاست داخلی، عدالت، دارائی و املاک او، به قلم استاد نصرالله فلسفی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۳ (چاپ سوم).


نظرات 2 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 29 آذر 1401 ساعت 09:49

استفاده کردم و سپاس از توضیح بخش آخر

از حسن نظر شما سپاسگزارم.

الهه مقدم چهارشنبه 21 مهر 1400 ساعت 17:13

نکاتی که درباره پرچم و ارتباطش با دوره تاریخی که نگاره کشیده شده و داستان و شخصیت کیخسرو بیان کردید خیلی جذاب بود.

از نظر محبت‎آمیز شما سپاسگزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد