بسیاری از ما کمالالدین بهزاد را میشناسیم و نسخهنگارههایش را بارها دیدهایم. دربارۀ هنرنماییهای او و نسخههایی که آراسته به قلم خیالانگیزش است، بسیار خواندهایم. گاه حتی تصاویری از آنها را در کتابها و صفحات آنلاین موزههای سراسر جهان دیدهایم. اما هیچگاه از خود پرسیدهایم، زرنگاری که همپایۀ بهزاد، نسخههایی چنین ممتاز را به ختاییها و اسلیمیها آراسته است، کیست؟
کسانی که نام استاد یاری مذهِّب را شنیدهاند، اندک شمارند. استادی چیرهدست و توانا، همدورۀ بهزاد که بسیاری از نسخههای برجستۀ دورۀ تیموری تا ابتدای صفوی، آراسته به خامۀ زرین اوست. این هنرمند برجسته، افزونبر زرنگاری، دستی نیز در نقاشی، شعر و خوشنویسی داشته است اما نامآوری او در هیچیک به پایۀ زرنگاری نیست (حیدر دوغلات، خوشنویسی یاری را برتر از زرنگاری او دانسته است، (نقل در: کریمزاده تبریزی، 1370: 1422) با وجود این، امروزه، آثار بیشتری از یاری مُذَهِّب میشناسیم تا یاری خوشنویس). امیر علیشیر نوایی در تذکره مجالس النفائس مینویسد «ملا یاری از شیراز است و در محلی که از آنجا به خراسان آمد به نقاشی منسوب بود، اما مبتدی بود؛ فقیر او را به اهل تذهیب سفارش کردم، در اندک فرصتی نقاش خوب شد، ولی چنان معلوم شد که در نقاشی عرض او نقش بازی بود، چرا که عجب نقشها بر روی کار آورد، القصه زبان قلم در تحریر آن عاجز است و شرح نمیتواند کرد. از اوست این مطلع: (علیشیر نوایی، 1363: 120ـ121).
ز اشک دیده که دل پر ز دُرِّ مکنون است
بیا که بهـــر نثار تو گنـــــج قارونســــــت
اوحدی بلیانی، نویسندۀ عرفات العاشقین و عرصات العارفین مینویسد: فیالواقع که حضرت میر درباره مشارالیه شفقت بسیار نموده و از وی سهو تمام در وجود آمده، حاصل مُهر پادشاه و امرا را تقلید کرده و به خیالات فاسد نشانها نوشته، واقف شدهاند و آخر گناه او بخشش یافته است. اما مثل او مُدَهِّب و مُحَرِّر توان گفت که هرگز نبوده است (اوحدی بلیانی؛ نقل در: علیشیر نوایی، 1363: توضیحات ص 120 و میراحمد منشی، 1352: پینوشت 144).
قاضی میراحمد منشی در گلستان هنر، چنین از یاری مذهب یاد میکند: «مولانا یاری مُذَهِّب از هرات و معاصر استاد بهزاد بود و ادراک زمان سعید دارَین، سلطان حسینمیرزا کرده و در خدمت مولاناسلعانعلی مشهدی، کمالات و حیثیات بسیار داشته و مُذَهِّب بیقرینه بود. شعر را نیکو میگفته که این غزل از اوست: (میراحمد منشی، 1352: 144ـ145).
پریرخـی که بود عـــزم رفتن از وطنـــش
هنوز ناشــــــده دارم امیــــد آمدنــــــش
ز بوستان گل رویـــش اگرچه رفــت نماند
خیال قامت چون سرو و روی چون سمنش
مرا نه قـــوت رفتــن نه طاقـــت مانــــدن
تو ای رفیـــــق بگو شمــهای زحال منـــش
سفید گشت مرا چشم انتظار کجاســــــت
صبا که ســـــوی من آرد نسیــم پیرهنش
مراکه قــــــــوت گفتار نیســــت پنهــــانی
چگونه شرح کنم حـــــال خود در انجمنـش
بود که رحـــم کند یار با مـــن ای همــــدم
بگوی قصــــــۀ مجنـــــون و حال کوهکنــش
مگر ز وصــــل تو یابــد حیـــــات خـود یـاری
وگرنه بیتو مساویســــت مـرگ و زیستنش
حضور او در کنار بهزاد و خوشنویسان برجستهای چون سلطانعلی مشهدی در برخی نسخهها (برای نمونه نسخهای از دیوان علیشیر نوایی)، جایگاه برجستۀ او را در تولید نسخههای شاهانۀ آن زمان مینمایاند.
اسکندربیک منشی در عالمآرای عباسی، هنگامیکه از حسن بغدادی مُذَهِّب نام میبرد به رقابت وی با استاد یاری اشاره میکند (نگاه کنید به: اسکندربیک منشی، 1387: 177).نویسندۀ عالمآرا البته هنر حسن بغدادی را برتر از مولانا یاری میداند. بنابراین، استاد یاری تا زمان شاه طهماسب صفوی نیز همچنان به زرنگاری نسخهها و قطعات هنری میپرداخته است؛ هرچند که شاید به دلیل پیری، از جایگاه پیشین خود فروافتاده باشد.
کریمزاده تبریزی برخی از آثار زرنگاری یاری را چنین برمیشمارد:
ـ بسیاری از قطعات خوشنویسی سلطانعلی مشهدی، سلطانمحمد نور و سلطانمحمد خندان در کتابخانههای استامبول ترکیه؛
ـ زرنگاری نسخهای از خمسۀ امیرعلیشیر نوایی به خط سلطانعلی مشهدی و 22 نگاره از بهزاد برای کتابخانۀ سلطان حسین بایقرا به سال 898 ه.ق. در آخر این نسخه آمده است: «خمسه میرعلیشیر نوایی به خط قبلهالکُتّاب مولانا سلطانعلی المشهدی و به مذهبی یاری مذهب و جلدکاری نادرالعصری استاد سلطانعلی مجلد مروزی سامی»؛
ـ قطعهای در مرقع امیر غیببیک که به رقم او آراسته است؛
ـ نسخه دیوان حافظ در کتابخانۀ سلطنتی تهران که جهانگیر پادشاه هند در پشت آن نگاشته است: «در نفاست خاصه اول است. صفحه اول آن تصویر استاد بهزاد است و صفحۀ آخر کار فرخ و چهار لوح تحریر خط عملی یاری مذهب ... به تاریخ دوم آذرماه آلهی سنه 2 موافق چهاردهم شعبان. روز یکشنبه سنه 1017 داخل کتابخانۀ خاصه شد. حرره نورالدین جهانگیر بن اکبر پادشاه غازی».
ـ نسخهای از بوستان سعدی در موزۀ قاهره به سال 893 ه.ق در اندازۀ 5/30 در 21 سانتیمتر با خوشنویسی سلطانعلی مشهدی و نگارگری بهزاد. در انتهای صفحۀ نخست این اثر آمده است: «من عمل العبد یاری المذهب» و بسیاری آثار دیگر (کریمزاده تبریزی، 1370: 1423ـ1424).
از آثار خوشنویسی وی (قلمهای نسخ و تعلیق) میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد:
ـ دو قطعه نَسخ در مرقع مالک دیلمی که سرودۀ خود وی نیز است؛
ـ فرمان فتحنامه به قلم تعلیق و زرنگاری وی که با ترقیمۀ «حرره یاری» دیده میشود. در این اثر، تحریر بسیار ماهرانه نیز از هنرنماییهای یاری است (کریمزاده تبریزی، 1370: 1422).
متأسفانه ترقیمههای یاری، هیچیک تاریخ دقیقی ندارد. تنها از روی نگارشهای تاریخی میتوان گفت درخشش او در دورۀ سلطان حسین بایقرا و آخرین آثارش در عصر شاه طهماسب بوده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای نگارش این یادداشت به آثار زیر نگاهی داشتهام:
ـ علیشیر نوایی (1363)، تذکره مجالس النفایس، با تلاش علیاصغر حکمت، تهران، انتشارات منوچهری، چ 1.
ـ کریمزاده تبریزی، محمدعلی (1370)، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران و برخی از مشاهیر هند و عثمانی، ج 3، لندن، انتشارات کریمزاده تبریزی، چ 1.
ـ میراحمد منشی (1352)، گلستان هنر، تصحیح احمد سهیلی خوانساری، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، چ 1.