مقالۀ «تکیهگاههای دیداری تصویر در ترکیببندیهای نسخههای مصور پیشامغول» در نشریۀ مطالعات هنرهای تجسمی دانشگاه سیستان و بلوچستان منتشر شد.
نویسنده: مریم کشمیری؛ استادیار گروه نقاشی، دانشکده هنر دانشگاه الزهرا(س)
نشریۀ مطالعات هنرهای تجسمی (دانشگاه سیستان و بلوچستان)، دورۀ ۱، شمارۀ ۲، صفحات ۸۹ تا ۱۰۶.
ادامه مطلب ...
مقالۀ «پیدایی خط افق در نقاشی با نگاه به سفالنگارههای سلجوقی تا نسخهنگارههای ایلخانی» در نشریۀ هنرهای زیبا ـ هنرهای تجسمی دانشگاه تهران منتشر شد.
نویسنده: مریم کشمیری (استادیار گروه نقاشی دانشکدۀ هنر دانشگاه الزهرا)
نشریۀ هنرهای زیبا ـ هنرهای تجسمی، دورۀ ۲۸، مقالۀ ۲، صفحات ۹۸ تا ۱۰۹
تصویر ۶ مقاله) نقش خط افق در استقرار ترازهای بصری و بازنمایی ژرفا
نخستین همایش دوسالانۀ بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران: برهمکنشهای فرهنگی، پیوست و گسست
تهران، دانشگاه تربیت مدرس
سیزدهم و چهاردهم آذرماه ۱۳۹۸
ادامه مطلب ...
مقایسۀ پوشش خدابانوان در هنرهای باستانی (مطالعۀ موردی: آناهیتای اوستایی و آتنای آکروپولیسی)
مریم کشمیری (دکتری پژوهش هنر؛ نویسندۀ مسئول)
ابوالقاسم دادور (دکتری باستانشناسی)
نخستین کنفرانس ملی دوسالانه باستانشناسی و تاریخ هنر
دانشگاه مازندران/ اردیبهشت ۱۳۹۸
کتاب صور ملوک بنیساسان در ردیف خداینامههای پهلوی است که آن را تا سدههای نخست اسلامی، رونویسی میکردند و گاه به عربی برمیگرداندند. برخی نویسندگان دورۀ اسلامی به سنت تاریخنگاری مصور ساسانی اشاره کردهاند و برپایۀ سخن آنان، کتاب صور ملوک بنیساسان را یکی از این تاریخنگاریها میدانیم. حمزۀ اصفهانی در کتاب سنی ملوک الأرض و الأنبیا، شرح ریزبینانهای از نقاشیهای این کتاب ارائه میدهد. اصفهانی در فراز پایانی باب نخست، آنجا که به شهریاری ساسانی میپردازد، نامهای شهریاران و دو شهبانوی ساسانی را همراه با توصیف دقیق تنپوشهایشان میآورد. او برای توصیف جامهها، پنج واژه یا گروه واژگانی را برمیگزیند و تمامی شلوارها و پیراهنها را با همنشینی یکی از این پنجگانهها با رنگی ویژه (گاه بدون رنگ) بیان میکند: بِلَون؛ مُوَشَّح؛ وَشیِ بالذَّهب؛ وَشیِ مُدَنَّر؛ وَشیِ بِلَون.
این پژوهش بر دریافت صحیح این پنج گروه واژگانی برپایۀ شناخت ما از تاریخچۀ پارچههای دورۀ ساسانی متمرکز است.
ادامه مطلب ...
نویسندگان: ابوالقاسم دادور، مریم کشمیری
نشریۀ جلوۀ هنر دانشگاه الزهرا
دورۀ 9، ش 2، پاییز و زمستان 1396
صفحات 53 تا 62
ادامه مطلب ...
شواهدی در دست است که نشان میدهد در روزگاران پیشین، در بسیاری از شهرهای ایران، قفلسازی رواج بسیار داشته است. در دوران قدیم، هنر قفلسازی همانند دیگر صنایع وابسته به فلزکاری از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و بهویژه در دوران اسلامی، در قالب شاخهای مستقل راه کمال پیموده است. در این دوران، قفلها در کنار ویژگی امنیتی خود، چیزهایی نمادین و حتی مذهبی بودند که در مراسم گوناگون کاربرد مییافتند. برای نمونه، دخیل بستن و قفل بستن را میتوان به یاد آورد (کسرایی، 1391). پیش از حملۀ مغول، شهرهای اصفهان، یزد، اردبیل، کرمانشاه، جهرم، همدان، بروجرد و ... از مهمترین مراکز قفلسازی ایران بود (ابراهیمی و یزدانپناه، 1387: 85). امروزه از میان شهرهای برشمرده، تنها برخی چون بروجرد همچنان به ساخت قفلهای قدیمی مشغولند. نیز از مهمترین مراکز قفلسازی سنتی میتوان به چالشتر (7 کیلومتری شهرکرد و کرند) اشاره کرد که در آن صنعت ساخت قفلهای قدیمی از رونق نسبی برخوردار است (کسرایی، 1391). در ادامه پس از آشنایی با گونههای قفلهای ایرانی، آنها را با توجه به تزیینات و نمودهای هنری بررسی خواهیم کرد.