آموزشهای مدرسۀ دارالفنون افزون بر گسترش علوم و فنون جدید، بر نگرش به نقاشی و آموزش آن در ایران تأثیر نهاد. نقاشی ایرانی در روند گذار از شیوههای سنتی به بازنمایی واقعگرایانه مانند شیوۀ کمالالملک با آموزشهای مدرسۀ دارالفنون پیوند دارد. در بازخوانیِ فعالیتهای دارالفنون بهویژه در سالهای آغازین به گونهای کمرنگ و گذرا با نقاشی روبرو میشویم؛ اما دانسته نیست که آموزش نقاشی در دارالفنون چه نقشی داشت، و چرا در مدرسهای که برای تعلیم علوم و صنایع بدیعه بازگشایی شده بود، نقاشی را نیز آموزش میدادند؟
مریم کشمیری
استادیار گروه نقاشی دانشگاه الزهرا(س)
نشریۀ تاریخ علم دانشگاه تهران، دورۀ ۱۸، شمارۀ ۲، پیاپی ۲۹، پاییز و زمستان ۱۳۹۹
مقالۀ دارالفنون و علم نقاشی در گذار از نگاه سنتی به پرسپکتیو
چکیده :
آموزشهای مدرسۀ دارالفنون افزون بر گسترش علوم و فنون جدید، بر نگرش به نقاشی و آموزش آن در ایران تأثیر نهاد. نقاشی ایرانی در روند گذار از شیوههای سنتی به بازنمایی واقعگرایانه مانند شیوۀ کمالالملک با آموزشهای مدرسۀ دارالفنون پیوند دارد. در بازخوانیِ فعالیتهای دارالفنون بهویژه در سالهای آغازین به گونهای کمرنگ و گذرا با نقاشی روبرو میشویم؛ اما دانسته نیست که آموزش نقاشی در دارالفنون چه نقشی داشت، و چرا در مدرسهای که برای تعلیم علوم و صنایع بدیعه بازگشایی شده بود، نقاشی را نیز آموزش میدادند؟ دانستن اینکه نقاشی بر پایۀ روایتهای همروزگار از دارالفنون، مرحله و بخشی از درس هندسۀ عالیه بود، به اهمیت این پرسش میافزاید. پژوهش پیشِ رو بر پایۀ گزارشهای پراکنده از آموزش نقاشی در دارالفنون، به این پرسشها راه میبرد: دانستههای برآمده از دارالفنون چه تصویری از نقاشی به دست میدهد؟ جایگاه نقاشی در میان شاخههای علوم و فنون چه بود؟ و مفهوم نقاشی در روند کاری دارالفنون چه دگرگونیهایی را از سر گذراند؟ جستجوی پاسخها در منابع علمی همروزگار و در همبستگی نقاشی با علوم، شالودۀ پژوهش حاضر را تشکیل میدهد. پژوهش به روش تاریخی از راه تأمل در دگرگونی معانی واژگان و کاربرد علوم پیش میرود و با جستجو در گرایشها و آموزشهای معلمان و درسآموختگان دارالفنون بهویژه با درنگ در مفاهیم هندسه، نقشهکشی، مناظر و مرایا و نقاشی به این پرسشها پاسخ میدهد، وجه مشترک این شاخهها سروکار داشتن با اندازهها، خطها، سطوح و اجسام است. یافتههای پژوهش نشان میدهد مراد از صنعت نقاشی در درس هندسه، مباحث مناظر و مرایا بوده است. مناظر و مرایا در روند گذار به پرسپکتیو جدید ابتدا بخشی از هندسه بود و سپس با جدا شدن از هندسه و نیز اپتیک کهن، به شالودۀ مطالعات علمی در نقاشی تبدیل شد. دگرگونیهای اپتیک در اروپا و برآمدن پرسپکتیو همچون قواعد هندسی بازنمایی، پایۀ آموزشهای دارالفنون در رویکرد به علوم و همچنین شکلیابی نقاشی واقعگرا در ایران بوده است.
واژگان کلیدی:
پرسپکتیو، دارالفنون، دورنماسازی، علم نقاشی، مناظر و مرایا.
لینک دسترسی به مقاله در وبسایت نشریه: اینجا
ـ همچنین پیوسته با این مقاله بنگرید به: مقالۀ «نگرشی بر ژرفانمایی (پرسپکتیو) در نگارگری ایرانی برپایۀ آرای ابن هیثم در المناظر».
abstract:
In addition to the development of new sciences and technologies, the teachings of the Dār al-Funūn School influenced the attitude towards painting and its teaching in Iran. Iranian painting in the process of transition from traditional methods to realistic representation such as the Kamāl al-Mulk method is linked to the teachings of the Dār al-Funūn school. In re-reading the activities of the school, especially in the early years, we encounter painting in a faint and transient way; but it is not known what role painting was taught in the Dār al-Funūn, and why painting was also taught in a school that had opened to teach sciences and thechnology? Knowing that painting, based on contemporary narratives from the Dār al-Funūn, was a stage and part of the study of higher geometry adds to the importance of this question. The forthcoming research, based on scattered reports from the teaching of painting at the Dār al-Funūn, leads to the following questions: What is the painting in Dār al-Funūn? And what was the position of painting among the branches of science and technology? And what changes has the concept of painting undergone in its work process? The search for answers in contemporary scientific sources and in the correlation of painting with science, forms the basis of the present study. The research is carried out in a historical way by reflecting on the transformation of the meanings of words and the application of sciences, and by searching the tendencies and teachings of teachers and graduates of Dār al-Funūn, especially with a delay in the concepts of geometry, cartography and optics. This article answers that the common denominator of these branches is dealing with sizes, lines, surfaces, and objects. Findings show that the meaning of painting art in geometry is optics. Optics in the process of transition to a new perspective were first part of geometry and then, separating from geometry and old optics, became the basis of scientific studies in painting. The transformations of optics in Europe and the emergence of perspective as well as the geometric rules of representation have been the basis of the Dār al-Funūn's teachings on the approach to science as well as the formation of realistic painting in Iran.
Key Words:
Daral-Funun, Optics, Paintng, Perspective, The Royal College at Tehran.