نویسندگان: ابوالقاسم دادور، مریم کشمیری
نشریۀ جلوۀ هنر دانشگاه الزهرا
دورۀ 9، ش 2، پاییز و زمستان 1396
صفحات 53 تا 62
ادامه مطلب ...
نویسندگان: زهرا رهبرنیا، مریم کشمیری
نشریۀ کیمیای هنر، فرهنگستان هنر
سال ششم، شمارۀ 23، صفحات 85 تا 98
ادامه مطلب ...
پارۀ نخست را اینجا بخوانید.
در ادامه دومین بخش از پژوهش سابینا مارشال دربارۀ پروژههای دیوارنگاری شهری دوربان را خواهیم خواند. در این بخش، مارشال با تکیه بر آرای ادوارد سعید و نظریۀ دیگری بحث خود را پیش میبرد.
ادامه مطلب ...
سابینا مارشال (Sabina Marschall) استاد تاریخ هنر در دانشگاه دوربان آفریقای جنوبی، مقالهای با نام
«A Postcolonial Reading of Mural Art in South Africa» نگاشته است که نشریۀ
Critical Arts: South-North Cultural and Media Studies, vol. 14; no. 2; 2000
آن را منتشر نموده و به تاریخ 29 آگوست 2007 به صورت آنلاین در اختیار علاقمندان قرار داده است. وی در این پژوهش ارزنده، نقش آپارتاید را در شکلگیری و گسترش شکلی از هنر دیوارنگاری (در جایگاه نمودی از دیگری)، با تکیه بر آرای ادوارد سعید بررسی میکند. در ادامه با آرای وی در این پژوهش آشنا خواهیم شد.
ساحل دوربان در دورۀ استعمار
ادامه مطلب ...
آنچه در ادامه میآید، بیان هنری و نقشمایههای تزیینی قفلهای ایرانی است. روشن است شکل هنری قفل یا تزیینات بدنۀ آنها با کارآمدی یا عملکرد قفل هیچ پیوستگی ندارد و تنها خلاقیت و ذوق هنری صنعتگر ایرانی را بازمیتاباند.
پارۀ نخست این مقاله را اینجا بخوانید.
همچنین برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به: کتاب مجموعهای از قفل و کلید ایرانی و خارجی، به قلم کرامتالله نیّر؛ تهران: انتشارات دانشگاه تهران؛ چاپ نخست، 1393. دربارۀ کتاب اینجا بخوانید. کتاب را از اینجا تهیه کنید.
مستندی از مجموعه قفلهای کرامتالله نیّر را اینجا ببینید (از مجموعۀ کلکسیونرهای ایرانی؛ سایر بخشهای این مجموعه را اینجا دریافت کنید).
ادامه مطلب ...
شواهدی در دست است که نشان میدهد در روزگاران پیشین، در بسیاری از شهرهای ایران، قفلسازی رواج بسیار داشته است. در دوران قدیم، هنر قفلسازی همانند دیگر صنایع وابسته به فلزکاری از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و بهویژه در دوران اسلامی، در قالب شاخهای مستقل راه کمال پیموده است. در این دوران، قفلها در کنار ویژگی امنیتی خود، چیزهایی نمادین و حتی مذهبی بودند که در مراسم گوناگون کاربرد مییافتند. برای نمونه، دخیل بستن و قفل بستن را میتوان به یاد آورد (کسرایی، 1391). پیش از حملۀ مغول، شهرهای اصفهان، یزد، اردبیل، کرمانشاه، جهرم، همدان، بروجرد و ... از مهمترین مراکز قفلسازی ایران بود (ابراهیمی و یزدانپناه، 1387: 85). امروزه از میان شهرهای برشمرده، تنها برخی چون بروجرد همچنان به ساخت قفلهای قدیمی مشغولند. نیز از مهمترین مراکز قفلسازی سنتی میتوان به چالشتر (7 کیلومتری شهرکرد و کرند) اشاره کرد که در آن صنعت ساخت قفلهای قدیمی از رونق نسبی برخوردار است (کسرایی، 1391). در ادامه پس از آشنایی با گونههای قفلهای ایرانی، آنها را با توجه به تزیینات و نمودهای هنری بررسی خواهیم کرد.
در مجموعۀ والترز، قرآنی از سدۀ یازدهم هجری/ هفدهم میلادی به شمارۀ ثبت 569 نگهداری میشود. مانند بیشتر نسخههای در دست، متن اثر به خط نسخ است و البته در بخشهایی، قلم محقق و توقیع نیز دیده میشود. جلد و صحافی نسخه متعلق به دورههای بعد است. تذهیب این قرآن، به شیوۀ شناختۀ دورۀ صفوی و با برتری رنگهای آبی و زرین است. سرلوحسازیها از اصول این دورۀ پیروی کرده و تاجهای بلند، بر کتیبههای مستطیلی پهن جای گرفته است. آنچه در این نسخه، با نمونههای فراگیر این دوره و پس از آن تفاوت دارد، صفحۀ افتتاح یا فاتحه است. در ادامه بیشتر این تفاوت را بررسی خواهیم کرد. برای تورق کامل این نسخه به اینجا بروید.
تصویر 1) نخستین صفحۀ نسخه یا صفحۀ عنوان
در بررسی دگرگونیهای اجتماعی هنر، همواره اخبار برگزاری نمایشگاهها و رویدادهای فرهنگی دهههای پیشین، اسنادی مهم و راهگشا بوده است. برپایۀ این اخبار میتوان به ذوق هنری جامعه یا دست کم، ترویج ذوقی که سیاستهای فرهنگی جامعه در پیش داشته است، پی برد. چنانچه، آمار استقبال از نمایشگاهی ـ هرچند حدودی و ژورنالیستی ـ در برخی از این گزارشها آمده باشد، کمک بسیاری به درک فضای هنری آن دوران، پذیرش و ادراک مخاطبان هنر دارد. بر همین بنیان، گزارشی از صفحۀ مجلۀ سپید و سیاه (صفحۀ 48 و ادامه در صفحۀ 47) را در اینجا میآوریم که به تاریخ سوم آبانماه 1357 منتشر شده است. گفتنی است، متن هر خبر از جهت محتوا و قالب نگارشی، بهتمامی همانند نشریه است.ازاینرو، هیچ یک از اشکالات رسمالخطی یا حتی نگارشی تصحیح نشده است.
مایکل باکساندال، استاد تاریخ هنر اروپا، نخستین بار در 1972 م. دیدگاهی را دربارۀ ادراک آثار هنری سدۀ 15 ایتالیا مطرح کرد که تا به امروز از برجستهترین آرای بازخوانی آثار هنری دورههای پیشین به شمار میآید. او نظریهاش را که به «نگاه دوران» یا «the period eye» معروف است، در کتابی با نام «Painting and Experience in Fifteenth Century Italy» شرح و گسترش داد. کتاب باکساندال در سال 2013 م. یکی از پرارجاعترین منابع در پژوهشها و تحقیقات دانشگاهی شناخته شد و در جایگاه «کتابی که به تاریخ هنر شکل داده است»، معرفی گردید (Shone and Stonard, 2013). گرچه در کتاب باکساندال، نظریۀ نگاه دوران، تنها بر هنر سدۀ 15 م. ایتالیا تمرکز دارد، میتوان بیتردید آن را نظریهای فراگیر دانست که در بازخوانی و بررسی دامنۀ گستردهای از هنرها در سراسر جهان الگویی جدید و راهگشا به دست میدهد. متأسفانه در ایران کمتر به این اثر و کاربرد گستردۀ نظریۀ باکساندال پرداختهاند. در ادامه هرچند مختصر، با نگاه دوران و دیدگاه باکساندال آشنا خواهیم شد.
در نگارههای ایرانی، آب حضوری پررنگ دارد: گاه حوضی میان باغ؛ گاه آبگیری برای آبتنی دلدار؛ گاه دریایی متلاطم و ...
با وجود گوناگونی جلوهها، شیوۀ بازنمایی آب کمتر دیگرگون شده است. با آنکه نمیدانیم پیش از سدۀ 6 ه.ق. آب را در نقاشیهای ایرانی چگونه بازمینمودند، آثار برجایمانده از سدۀ 7 ه.ق. و پس از آن، این بازنمایی را بهروشنی نشان میدهد. از نیمۀ دوم سدۀ 8 ه.ق، رنگآمیزی آبگیرها، حوضها و جویها با نقره مورد توجه قرار گرفت؛ چندانکه در آثار سدۀ 9 ه.ق. و پس از آن، سطوح زنگارگرفتۀ نقره فراوان دیده میشود. پژوهش حاضر، کاربرد نقره در بازنمایی آب و ریشههای بروز چنین نوآوری را میکاود. این نوشتار، برپایۀ بخشی از دستاوردهای پایاننامۀ دکتری نویسنده، با نام «شیوههای دیدن و ادراک بصری در نگارگری ایرانی و علم مناظر» نگاشته شده است.